فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Antedate

ˈæntɪdeɪt / / ˌæntɪˈdeɪt ˈæntɪdeɪt / / ˌæntɪˈdeɪt

گذشته‌ی ساده:

antedated

شکل سوم:

antedated

سوم‌شخص مفرد:

antedates

وجه وصفی حال:

antedating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb

پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن، پیش بودن (از)،منتظر بودن، پیش‌بینی کردن، جلو انداختن، سبقت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

to antedate a check

چک را به تاریخ گذشته نوشتن

Egyptian ruins antedate Greek ruins by thousands of years.

خرابه‌های مصر مربوط به چند هزار سال پیش از خرابه‌های یونان است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Let us antedate the meeting from the tenth to the fifth of Khordad.

بیایید تاریخ جلسه را از دهم به پنجم خرداد جلو بیندازیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد antedate

  1. verb occur or cause to occur earlier
    Synonyms:
    precede forerun predate accelerate pace date back anachronize misdate

ارجاع به لغت antedate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «antedate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/antedate

لغات نزدیک antedate

پیشنهاد بهبود معانی