گذشتهی ساده:
pacedشکل سوم:
pacedسومشخص مفرد:
pacesوجه وصفی حال:
pacingشکل جمع:
pacesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تغییر در آهنگ کار یا پیشرفت (و غیره)
مهارت (یا استعداد و...) خود را نشان دادن، عرض اندام کردن
هم سرعت (با چیز دیگر) حرکت کردن، (با چیز دیگری) هماهنگ شدن، پا به پای کسی پیش رفتن
در پشت سر رهبر یا پیشگام، نفر بعد از نفر اول (دوم یا سوم و غیره)
مهارت (یا استعداد و ...) کسی را آزمودن
رهبری کردن، آهنگ حرکت (یا پیشرفت و غیره را) تعیین کردن، پیشاهنگ شدن، پیشگام شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pace» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pace