۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Paced

American: ˈpeɪst British: peɪst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    paces
  • وجه وصفی حال:

    pacing

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective C2
(در ترکیب) دارای آهنگ حرکت مشخص

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- fast-paced
- دارای آهنگ سریع، تند گام
adjective
اندازه‌گیری شده با گام برداری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد paced

  1. verb measure (distances) by pacing
    Synonyms:
    determined stepped
  1. verb walk back and forth
    Synonyms:
    walked moved stepped marched ambled trotted traversed progressed travelled footed hoofed measured counted motioned speeded galloped cantered trodden strid rated timed clipped licked
    Antonyms:
    stayed sat

ارجاع به لغت paced

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «paced» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/paced

لغات نزدیک paced

پیشنهاد بهبود معانی