فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hoofed

American: ˈhʊft British: huːft

وجه وصفی حال:

hoofing

معنی

adjective

سم‌دار (ungulate هم می‌گویند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hoofed

  1. verb walk
    Synonyms:
    walked paced stepped footed trodden
  1. verb to move rhythmically to music, using patterns of steps or gestures
    Synonyms:
    danced footed stepped
  1. adjective having or resembling hoofs
    Synonyms:
    hooved ungulate ungulated

ارجاع به لغت hoofed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hoofed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hoofed

لغات نزدیک hoofed

پیشنهاد بهبود معانی