با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Mezzo-soprano

    ˌmetsoʊsəˈprænoʊ ˌmetsəʊʃəˈprɑːnəʊ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable uncountable
    موسیقی متسوسوپرانو، متزوسوپرانو (نام بازه‌ای از صدا در موسیقی و گونه‌ای از صدای زنانه بین سوپرانو و کنترآلتو در خوانندگی و اپرا)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - The talented mezzo-soprano captivated the audience with her powerful and emotive performance.
    - متسوسوپرانوی بااستعداد با اجرای قدرتمند و احساسی خود تماشاگران را مجذوب خود کرد.
    - The mezzo-soprano section of the choir harmonized beautifully with the sopranos and altos.
    - بخش متزوسوپرانوی گروه کر هماهنگی زیبایی با سوپرانوها و آلتوها داشت.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد mezzo-soprano

    1. noun The female singing voice between contralto and soprano
      Synonyms: mezzo

    ارجاع به لغت mezzo-soprano

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «mezzo-soprano» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mezzo-soprano

    لغات نزدیک mezzo-soprano

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی