با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Troop

truːp truːp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    troops

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2
گروه، دسته، عده سربازان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a troop of children
- گروهی کودک
- German troops entered Paris.
- سربازان آلمانی وارد پاریس شدند.
- We trooped into the meeting.
- دسته‌جمعی به جلسه رفتیم.
verb - intransitive
گرد آمدن، دسته‌دسته شدن
verb - intransitive
رژه رفتن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد troop

  1. noun military
    Synonyms: armed forces, army, assemblage, assembly, band, body, bunch, collection, combatants, company, contingent, corps, crew, crowd, delegation, drove, fighting men, flock, forces, gang, gathering, herd, horde, host, legion, men, military, multitude, number, outfit, pack, party, servicemen, soldiers, soldiery, squad, swarm, team, throng, troopers, troops, troupe, unit
  2. noun group, often military
    Synonyms: armed forces, army, assemblage, assembly, band, body, bunch, collection, combatants, company, contingent, corps, crew, crowd, delegation, drove, fighting forces, flock, forces, gang, gathering, herd, horde, host, legion, military, multitude, number, outfit, pack, party, personnel, service personnel, soldiers, soldiery, squad, swarm, team, throng, troopers, troupe, unit

Collocations

  • troop the colors

    (انگلیس - رژه‌ی نظامی) پرچم را جلو صف حمل کردن

ارجاع به لغت troop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «troop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/troop

لغات نزدیک troop

پیشنهاد بهبود معانی