امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Legion

ˈliːdʒn ˈliːdʒn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    legions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
لژیون، سپاه رومی، هنگ، گروه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a legion of his admirers
- انبوهی از تحسین‌کنندگان او
- His honors were legion.
- افتخارات او یکی و دو تا نبود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد legion

  1. adjective numerous
    Synonyms: countless, many, multifarious, multitudinal, multitudinous, myriad, numberless, populous, several, sundry, various, very many, voluminous
    Antonyms: few, numbered
  2. noun mass, force of people
    Synonyms: army, body, brigade, cloud, company, division, drove, flock, group, horde, host, multitude, myriad, number, phalanx, rout, scores, throng, troop

ارجاع به لغت legion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «legion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/legion

لغات نزدیک legion

پیشنهاد بهبود معانی