گروه، گروه بسیار، جمعیت کثیر، بسیاری
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the multitude as well as the harmony of nature
انبوهی و همچنین هماهنگی جزئیات عالم طبیعت
This machine can perform a multitude of tasks.
این دستگاه میتواند وظایف زیادی را انجام بدهد.
A multitude of people had gathered in front of the post office.
جماعتی از مردم جلو پستخانه گرد آمده بودند.
He reduced the taxes to keep the multitude happy.
او برای راضی نگهداشتن تودهها مالیاتها را کاهش داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «multitude» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/multitude