فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Handful

ˈhændfʊl ˈhændfʊl

شکل جمع:

handfuls

توضیحات:

همچنین می‌توان از fistful به‌ جای handful استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

یک مشت، یک مشت پر

She stained her honor for a handful of money.

برای یک مشت پول شرف خود را لکه‌دار کرد.

She pulled out a handful of coins from his pocket.

یک مشت سکه از جیبش بیرون آورد.

noun singular

تعداد کم، مقدار کم، شمار کم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

A handful of students voted for him.

شمار کمی از دانشجویان به او رأی دادند.

She only invited a handful of friends to her birthday party.

او تعداد کمی از دوستانش را به جشن تولدش دعوت کرد.

noun singular

شروشور، شیطان، نافرمان، تخس، آتش‌پاره (هر فردی به‌ویژه کودکان)

My little cousin is quite a handful.

پسرعموی کوچکم واقعاً تخس است.

It's challenging to take care of a handful like him; he never sits still!

مراقبت از آتش‌پاره‌ای مانند او چالش‌برانگیز است. او هرگز آرام نمی‌نشیند!

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد handful

  1. adjective a small quantity
    Synonyms:
    some few small number sprinkling scattering smattering spattering
    Antonyms:
    mass lot

لغات هم‌خانواده handful

ارجاع به لغت handful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «handful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/handful

لغات نزدیک handful

پیشنهاد بهبود معانی