آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Handgrip

ˈhændˌɡrɪp ˈhændɡrɪp

معنی handgrip | جمله با handgrip

noun

دستگیره، دسته، محل دست گرفتن و مانند دسته شمشیر)، جنگ دست به یقه، دست به گریبان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

He was holding my wrist and his handgrip was painful.

مچ دستم را گرفته بود و فشار دست او دردناک بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد handgrip

  1. noun the appendage to an object that is designed to be held in order to use or move it
    Synonyms:

Collocations

come to handgrips

دست به گریبان شدن، کتک‌کاری کردن

ارجاع به لغت handgrip

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «handgrip» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/handgrip

لغات نزدیک handgrip

پیشنهاد بهبود معانی