شکل جمع:
handholdsدستگیره، جای دست، گیره دستی (که هنگام بالا رفتن کمک میکند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The climber reached for a sturdy handhold on the rocky wall.
کوهنورد، بهسمت دستگیرهی محکمی روی دیوارهی سنگی رفت.
The ladder was shaky, but at least it had a sturdy handhold.
نردبان لق بود، اما حداقل جای دست محکمی داشت.
The hikers struggled to find a secure handhold on the icy slope.
کوهنوردان برای یافتن دستگیرهی مطمئن روی شیب یخی تقلا کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «handhold» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/handhold