آخرین به‌روزرسانی:

Handhold

ˈhændhoʊld ˈhændhəʊld

شکل جمع:

handholds

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

دستگیره، جای دست، گیره دستی (که هنگام بالا رفتن کمک می‌کند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The climber reached for a sturdy handhold on the rocky wall.

کوه‌نورد، به‌سمت دستگیره‌ی محکمی روی دیواره‌ی سنگی رفت.

The ladder was shaky, but at least it had a sturdy handhold.

نردبان لق بود، اما حداقل جای دست محکمی داشت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The hikers struggled to find a secure handhold on the icy slope.

کوهنوردان برای یافتن دستگیره‌ی مطمئن روی شیب یخی تقلا کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت handhold

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «handhold» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/handhold

لغات نزدیک handhold

پیشنهاد بهبود معانی