سومشخص مفرد:
handicapsوجه وصفی حال:
handicapping(جسمی یا ذهنی) کمتوان، ناتوان، معلول، توانخواه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
handicapped parking spaces
جای پارک معلولان
the physically handicapped youngster
جوان ناتوان جسمی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «handicapped» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/handicapped