آخرین به‌روزرسانی:

Disadvantaged

ˌdɪsədˈvænt̬ɪdʒd ˌdɪsədˈvɑːntɪdʒd

معنی و نمونه‌جمله

adjective C1

محروم، بی‌بهره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Disadvantaged children need special education.

کودکان محروم نیاز به آموزش ویژه دارند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disadvantaged

  1. adjective underprivileged
    Synonyms:
    poor deprived impoverished handicapped impaired hindered discriminated against
    Antonyms:
    rich wealthy prosperous privileged

ارجاع به لغت disadvantaged

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disadvantaged» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disadvantaged

لغات نزدیک disadvantaged

پیشنهاد بهبود معانی