شکل جمع:
disadvantagesزیان، عیب، ضرر، ایراد، بیفایدگی، وضع نامساعد، اشکال
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They spread reports to the disadvantage of the candidate.
آنان شایعاتی را پخش میکنند که به ضرر نامزد انتخاباتی است.
This book's disadvantage is that it is written in a boring style.
نقطه ضعف این کتاب این است که به سبک خستهکنندهای نوشته شده است.
This house has two major disadvantages.
این خانه دو عیب بزرگ دارد.
(نسبت به دیگری) در وضع نابرابر قرار داشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disadvantage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disadvantage