گذشتهی ساده:
advantagedشکل سوم:
advantagedسومشخص مفرد:
advantagesوجه وصفی حال:
advantagingشکل جمع:
advantagesفایده، صرفه، سود، برتری، مزیت، امتیاز، تفوق، منفعت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
It is to my advantage.
این موضوع به نفع من است.
He used his experience to his advantage during the negotiations.
او از تجربهاش در مذاکرات به سود خود استفاده کرد.
Access to early education provides a long-term advantage in academic performance.
دسترسی به آموزش زودهنگام، مزیت بلندمدتی در عملکرد تحصیلی ایجاد میکند.
the advantages of punctuality
فواید وقتشناسی
ورزش (تنیس) ادونتج (امتیاز بهدستآمده بعداز دییوس)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After several deuces, he finally got the advantage and won the game.
بعداز چندین دییوس، بالاخره به ادونتج رسید و بازی را برد.
If she wins this point, she keeps her advantage and takes the game.
اگر این امتیاز را ببرد، ادونتجش را حفظ کرده و بازی را از آن خود میکند.
مزیت بخشیدن، سود رساندن، برتری دادن
She was accused of advantaging her own team by manipulating the schedule.
او متهم شد که با دستکاری برنامهی زمانی، به تیم خودش برتری داده است.
This new tax policy seems designed to advantage big corporations.
به نظر میرسد این سیاست مالیاتی جدید، برای سود رساندن به شرکتهای بزرگ طراحی شده باشد.
با بهرهوری، با استفاده، با نفع
از فرصت استفاده کردن، بهرهگیری کردن
مزیت کسب کردن، به دست آوردن برتری
سوء استفاده کردن، بهره برداری کردن (مثبت یا منفی)
به نفع کسی تمام شدن، به سود کسی بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «advantage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/advantage