گذشتهی ساده:
bootedشکل سوم:
bootedسومشخص مفرد:
bootsوجه وصفی حال:
bootingشکل جمع:
bootsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(عامیانه) مطمئن بودن، اطمینان داشتن
بدون بیماری و بستری شدن مردن، حین کار یا نبرد مردن
اخراج شدن، با تیپا بیرون شدن
اخراج شدن، با تیپا بیرون شدن
(عامیانه) پر افاده شدن، از خود راضی شدن
اخراج کردن، با تیپا بیرون کردن
خوشخدمتی و چاپلوسی کردن، چکمه لیسی کردن
(انگلیس - عامیانه) چزاندن، (به کسی که از پیش ناراحت و افتاده است) حمله یا درشتی کردن
ورق برگشته است
بهعلاوه، اضافه بر آن، همچنین، هم، وَ نیز، علاوه بر آن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «boot» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/boot