کامپیوتر روشن کردن، بالا آمدن، راهاندازی کردن، بوت کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It takes a few minutes to boot up the gaming console.
چند دقیقه طول میکشد تا کنسول بازی راهاندازی شود.
Don't forget to boot up the system before using the printer.
فراموش نکنید که قبلاز استفاده از چاپگر، سیستم را روشن کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «boot up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/boot-up