شکل جمع:
boot campsانگلیسی آمریکایی پادگان آموزشی، اردوگاه تعلیمات نظامی
He excelled in all the physical challenges at boot camp.
او در تمام چالشهای فیزیکی پادگان آموزشی برتر بود.
He made some lifelong friends at boot camp.
او در اردوگاه آموزشی دوستانی مادامالعمر پیدا کرد.
کانون اصلاح و تربیت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The troubled teen was sent to a boot camp for rehabilitation.
نوجوان مشکلدار برای بازپروری به کانون اصلاح و تربیت فرستاده شد.
The boot camp's strict regimen is designed to break down negative behaviors.
برنامهی سختگیرانهی کانون اصلاح و تربیت برای از بین بردن رفتارهای منفی طراحی شده است.
اردوی تمرینی، برنامهی ورزشی
This intense boot camp is designed for people who want to get fit in a short time.
این دورهی تمرینی فشرده برای افرادی طراحی شده که میخواهند در مدت کوتاهی تناسب اندام پیدا کنند.
In this tough boot camp, endurance and aerobic exercises are combined.
در این برنامهی ورزشی سنگین، تمرینات استقامتی و هوازی ترکیب شدهاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «boot camp» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/boot-camp