گذشتهی ساده:
expelledشکل سوم:
expelledسومشخص مفرد:
expelsوجه وصفی حال:
expellingبیرون انداختن، منفصل کردن، بهزور خارج کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They expelled illegal immigrants.
مهاجران غیرقانونی را (از کشور) اخراج کردند.
He took a drag on his pipe and expelled the smoke slowly.
او پک بلندی به پیپ خود زد و دودها را آهسته بیرون داد.
They expelled him from school.
او را از مدرسه اخراج کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «expel» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/expel