با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Deport

dɪˈpɔːrt dɪˈpɔːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    deported
  • شکل سوم:

    deported
  • سوم‌شخص مفرد:

    deports
  • وجه وصفی حال:

    deporting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
تبعید کردن، حمل، اخراج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He deported himself like a gentleman.
- او مثل یک آقا رفتار می‌کرد.
- They arrest and deport illegal aliens.
- مهاجران غیرقانونی را بازداشت و اخراج می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deport

  1. verb banish
    Synonyms: cast out, dismiss, displace, exile, expatriate, expel, expulse, extradite, oust, relegate, ship out, transport
    Antonyms: allow, permit, stay

ارجاع به لغت deport

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deport» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deport

لغات نزدیک deport

پیشنهاد بهبود معانی