فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Deport

dɪˈpɔːrt dɪˈpɔːt

گذشته‌ی ساده:

deported

شکل سوم:

deported

سوم‌شخص مفرد:

deports

وجه وصفی حال:

deporting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

(از کشور) اخراج کردن، بیرون کردن، تبعید کردن، نفی بلد کردن، دیپورت کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

They will deport the criminal back to his home country.

آن‌ها این جنایت‌کار را به کشور خودش تبعید خواهند کرد.

The government decided to deport the undocumented immigrants.

دولت تصمیم گرفت که مهاجران غیرقانونی را از کشور بیرون کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The authorities deported the individuals who violated immigration laws.

مقامات، افراد ناقض قوانین مهاجرتی را از کشور اخراج کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deport

  1. verb the act of removing a person from a country, typically because they are not legally allowed to remain there
    Synonyms:
    expel oust dismiss displace exile expulse relegate expatriate transport extradite ship out cast out
    Antonyms:
    allow permit stay

ارجاع به لغت deport

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deport» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deport

لغات نزدیک deport

پیشنهاد بهبود معانی