۷۰٪ تخفیف نوروزی تا ۷ فروردین ۱۴۰۴ - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Deport

dɪˈpɔːrt dɪˈpɔːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    deported
  • شکل سوم:

    deported
  • سوم‌شخص مفرد:

    deports
  • وجه وصفی حال:

    deporting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
(از کشور) اخراج کردن، بیرون کردن، تبعید کردن، نفی بلد کردن، دیپورت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- They will deport the criminal back to his home country.
- آن‌ها این جنایت‌کار را به کشور خودش تبعید خواهند کرد.
- The government decided to deport the undocumented immigrants.
- دولت تصمیم گرفت که مهاجران غیرقانونی را از کشور بیرون کند.
- The authorities deported the individuals who violated immigration laws.
- مقامات، افراد ناقض قوانین مهاجرتی را از کشور اخراج کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deport

  1. verb the act of removing a person from a country, typically because they are not legally allowed to remain there
    Synonyms:
    expel oust dismiss displace exile deport expulse relegate expatriate transport extradite ship out cast out
    Antonyms:
    allow permit stay

ارجاع به لغت deport

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deport» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deport

لغات نزدیک deport

پیشنهاد بهبود معانی