گذشتهی ساده:
relegatedشکل سوم:
relegatedسومشخص مفرد:
relegatesوجه وصفی حال:
relegatingانداختن، موکول کردن، محول کردن، واگذار کردن، منتسب کردن، وابسته دانستن
The job of planning was relegated to a young engineer.
شغل طرحریزی را به یک مهندس جوان محول کردند.
Much of the work was relegated to special committees.
بخش عمدهی کار را به کمیسیونهای ویژه واگذار کردند.
Only some chest pains are relegated to the group of cardiovascular diseases.
فقط برخی از دردهای سینه را به گروه بیماریهای قلب و عروق وابسته میدانند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «relegate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/relegate