گذشتهی ساده:
commendedشکل سوم:
commendedسومشخص مفرد:
commendsوجه وصفی حال:
commendingستودن، ستایش کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Everyone commended his courage.
همه شجاعت او را ستودند.
He commended our project warmly.
او با گرمی طرح ما را مورد تأیید قرار داد.
I commend myself to you, o, God!
خود را به تو میسپارم ای خدا!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «commend» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/commend