با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Extol

    ɪkˈstoʊl ɪkˈstəʊl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      extolled

    • شکل سوم:

      extolled

    • سوم‌شخص مفرد:

      extols

    • وجه وصفی حال:

      extolling

    توضیحات

    همچنین extoll نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار extol رایج است.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    verb - transitive formal
    بسیار تعریف کردن (از چیزی یا کسی)، بسیار ستودن، بسیار ستایش کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - John kept extolling the virtues of vegetarianism.
    - جان به‌طور مرتب خوبی‌های گیاه‌خواری را می‌ستود.
    - He often extolls the virtues of his students.
    - او اغلب از فضایل شاگردانش بسیار تعریف می‌کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد extol

    1. verb sing the praises of
      Synonyms: acclaim, applaud, bless, boost, brag about, celebrate, commend, cry up, eulogize, exalt, give a boost to, givea bouquet, glorify, hand it to, hats off to, hear it for, hymn, laud, magnify, make much of, panegyrize, pay tribute to, praise, puff up, push, rave, root, stroke
      Antonyms: blame, criticize

    ارجاع به لغت extol

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «extol» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/extol

    لغات نزدیک extol

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی