فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Extort

ɪkˈstɔːrt ɪkˈstɔːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    extorted
  • شکل سوم:

    extorted
  • سوم‌شخص مفرد:

    extorts
  • وجه وصفی حال:

    extorting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
به‌زورگرفتن، به زور تهدید یا شکنجه گرفتن، اخاذی کردن، زیاد ستاندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- A corrupt teacher who extorted money from his students.
- معلم فاسدی که از شاگردانش اخاذی می‌کرد.
- They used torture to extort information from him.
- آنان برای گرفتن اطلاعات، او را شکنجه می‌دادند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد extort

  1. verb cheat; blackmail
    Synonyms:
    cheat get force secure obtain squeeze milk bleed fleece sting clip soak gouge stick exact extract coerce blackmail shake down hold up pinch wring wrench wrest bully demand evince elicit educe put screws to put the arm on make pay through nose pull one’s leg ice skin

ارجاع به لغت extort

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «extort» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/extort

لغات نزدیک extort

پیشنهاد بهبود معانی