امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Coerce

ˈkoʊɜːrs kəʊˈɜːs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    coerced
  • شکل سوم:

    coerced
  • سوم‌شخص مفرد:

    coerces
  • وجه وصفی حال:

    coercing

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
به زور وادار کردن، ناگزیر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- They coerced students into becoming members.
- آنان دانشجویان را مجبور کردند که عضو بشوند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coerce

  1. verb compel, press
    Synonyms:
    beset browbeat bulldoze bully concuss constrain cow dragoon drive force high pressure hinder impel intimidate lean on make make an offer they can’t refuse menace oblige pressurize push put the squeeze on repress restrict shotgun strong-arm suppress terrorize threaten twist one’s arm urge
    Antonyms:
    leave alone

ارجاع به لغت coerce

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coerce» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coerce

لغات نزدیک coerce

پیشنهاد بهبود معانی