با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Strong-arm

ˈstrɒŋɑːrm ˈstrɒŋɑːm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective verb - transitive
قلدر، قاهر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
verb - transitive adjective
قلدرانه، خشونت‌آمیز، قاهرانه
- the government's strong-arm tactics
- سیاست قلدرانه‌ی دولت
adjective verb - transitive
(عامیانه) قلدری کردن، اعمال زور کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد strong-arm

  1. adjective Accomplished by force
    Synonyms: forcible, coercive, violent, physical
  2. verb To compel by pressure or threats
    Synonyms: blackjack, coerce, dragoon, force, hijack
  3. verb To domineer or drive into compliance by the use of as threats or force, for example
    Synonyms: browbeat, bully, bullyrag, intimidate, hector, bludgeon, bulldoze, assault, cow, coerce, force, menace, threaten, ballyrag, terrorize, boss-around, violence, push-around

ارجاع به لغت strong-arm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «strong-arm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/strong-arm

لغات نزدیک strong-arm

پیشنهاد بهبود معانی