Coercive

koʊˈɜrːsɪv kəʊˈɜːsɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more coercive
  • صفت عالی:

    most coercive

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    از روی کره و اجبار، اجباری، قهری
    • - The police resorted to coercive measures against the students.
    • - پلیس در مقابل دانشجویان به قلدری متوسل شد (قلدر‌منشی کرد).
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد coercive

  1. adjective Accomplished by force
    Synonyms: forcible, violent, strong-arm

ارجاع به لغت coercive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coercive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coercive

لغات نزدیک coercive

پیشنهاد بهبود معانی