گذشتهی ساده:
bulldozedشکل سوم:
bulldozedسومشخص مفرد:
bulldozesوجه وصفی حال:
bulldozingهراس افکندن، تهدیدکردن، روی ماشین بولدوزکار کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He bulldozed me into giving him all of the money.
با اصرار و تهدید مجبورم کرد همهی پول را به او بدهم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bulldoze» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bulldoze