آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۰ مهر ۱۴۰۴

    Elbow

    ˈelboʊ ˈelbəʊ

    گذشته‌ی ساده:

    elbowed

    شکل سوم:

    elbowed

    سوم‌شخص مفرد:

    elbows

    وجه وصفی حال:

    elbowing

    شکل جمع:

    elbows

    معنی elbow | جمله با elbow

    noun verb - transitive adverb countable B1

    آرنج، دسته صندلی، با آرنج زدن

    elbow, آرنج، دسته صندلی، با آرنج زدن
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    He placed his right elbow on the table.

    او آرنج راست خود را روی میز قرار داد.

    His jacket was torn on the elbow.

    آرنج کت او پاره بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    She elbowed her way through the crowd.

    او با آرنج راه خود را از میان جمعیت باز کرد.

    The tunnel elbowed and we were in a large cellar.

    تونل پیچید و ما وارد سردابه‌ی بزرگی شدیم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد elbow

    1. noun angular part of arm; angularly shaped item
      Synonyms:
      angle corner bend curve turn joint bow crook hinge fork crutch half turn funny bone crazy bone ancon
    1. verb push aside
      Synonyms:
      shove push nudge bump knock press shoulder jostle crowd hustle bulldoze bend rough and tumble hook

    Idioms

    at one's elbow

    در دسترس، نزدیک، مجاور

    get the elbow

    (عامیانه) مورد بی‌وفایی قرار گرفتن، (توسط دوست یا یار) ترک شدن، طرد شدن

    give somebody the elbow

    (عامیانه) مورد کم‌لطفی یا بی‌وفایی قرار دادن، طرد کردن، دور کردن (از خود)

    out at (the) elbows

    ژنده‌پوش، فقیر و درمانده، مندرس

    up to the elbows

    (عامیانه) تا خرخره گرفتار، بسیار مشغول

    سوال‌های رایج elbow

    گذشته‌ی ساده elbow چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده elbow در زبان انگلیسی elbowed است.

    شکل سوم elbow چی میشه؟

    شکل سوم elbow در زبان انگلیسی elbowed است.

    شکل جمع elbow چی میشه؟

    شکل جمع elbow در زبان انگلیسی elbows است.

    وجه وصفی حال elbow چی میشه؟

    وجه وصفی حال elbow در زبان انگلیسی elbowing است.

    سوم‌شخص مفرد elbow چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد elbow در زبان انگلیسی elbows است.

    ارجاع به لغت elbow

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «elbow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/elbow

    لغات نزدیک elbow

    • - elbe
    • - elbert
    • - elbow
    • - elbow grease
    • - elbow room
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.