فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fork

fɔːrk fɔːk

گذشته‌ی ساده:

forked

شکل سوم:

forked

سوم‌شخص مفرد:

forks

وجه وصفی حال:

forking

شکل جمع:

forks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2

چنگال، پنجه، (هرچیز چنگال مانند) چنگاله، چنگالک

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

fork and spoon

قاشق و چنگال

They forked the hay onto the truck.

آن‌ها کاه‌ها را با چنگک به داخل کامیون ریختند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

tuning fork

دیاپازون، چنگالک آواسنج

noun

(تقسیم به دو یا چند شاخه ـ در مورد رودخانه و درخت و جاده و غیره) دو شاخه، چند شاخه، دوراهی، چندراهی، انشعاب، پراکنش، شعبه، محل انشعاب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

When you get to the fork turn right.

وقتی به دوراهی رسیدی، بپیچ دست راست.

They met where the road forks.

آن‌ها سر دوراهی جاده با هم ملاقات کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The nest was on the fork of the tree's upper branch.

لانه در محل انشعاب شاخه‌ی بالایی درخت بود.

verb - intransitive

منشعب شدن، دو (یا چند) شاخه شدن (رود و راه و غیره)، شاخه شاخه شدن

After passing Cairo, the Nile forks out into many branches.

پس از عبور از قاهره رود نیل به چندین شاخه بخش می‌شود.

He had to fork over the money.

مجبور شد که پول‌ها را (بابی‌میلی) بدهد.

verb - transitive

چنگال مانند شدن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fork

  1. verb go separate ways
    Synonyms:
    part split divide branch off diverge branch out bifurcate divaricate angle
    Antonyms:
    join

Phrasal verbs

fork over

دادن، تحویل دادن، سلفیدن، تسویه کردن، پس دادن، پرداخت کردن

Idioms

fork it over

رد کن بیاد، بده بیاد

سوال‌های رایج fork

معنی fork به فارسی چی میشه؟

کلمه "fork" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای متعددی دارد که به زمینه‌های مختلف بستگی دارد. در زیر به بررسی معانی، توضیحات و نکات جالب مربوط به این کلمه پرداخته می‌شود.

معانی "fork"

1. چنگال (Fork): یکی از رایج‌ترین معانی "fork" به ابزار غذایی اشاره دارد. چنگال معمولاً دارای چندین دندانه است و برای خوردن غذا به کار می‌رود. این ابزار به ویژه در فرهنگ‌های غربی برای سرو غذاهای مختلف از جمله گوشت و سالاد استفاده می‌شود.

2. انشعاب (Fork): در علوم کامپیوتر و برنامه‌نویسی، "fork" به معنای انشعاب یا تقسیم یک پروژه به دو یا چند نسخه مختلف است. این واژه به ویژه در زمینه‌ی نرم‌افزارهای متن باز (Open Source) کاربرد دارد، جایی که توسعه‌دهندگان ممکن است کد یک پروژه را برای ایجاد یک نسخه جدید و مستقل از آن تغییر دهند.

3. شاهراه (Fork in the road): در جغرافیا و مسیریابی، "fork" به مکان‌هایی اشاره دارد که در آن یک جاده به دو یا چند مسیر تقسیم می‌شود. این مفهوم می‌تواند به تصمیم‌گیری‌ها و انتخاب‌های زندگی نیز تعمیم داده شود، جایی که افراد باید بین چند گزینه انتخاب کنند.

نکات جالب درباره "fork"

- تاریخچه چنگال: چنگال به عنوان یک ابزار غذاخوری، تاریخچه‌ای طولانی دارد. اولین چنگال‌ها در قرن 11 میلادی در ایتالیا به کار گرفته شدند و به تدریج در اروپا رواج یافتند. پیش از آن، مردم معمولاً از چاقو و قاشق برای خوردن غذا استفاده می‌کردند.

- استفاده در فناوری: در دنیای فناوری، "forking" به یک عمل معمول تبدیل شده است. برای مثال، در سیستم‌عامل لینوکس، توسعه‌دهندگان می‌توانند از کد اصلی برای ایجاد توزیع‌های جدید استفاده کنند. این کار باعث تنوع و نوآوری در نرم‌افزارهای مختلف می‌شود.

- تصمیم‌گیری: مفهوم "fork" در زندگی روزمره نیز به کار می‌رود و به انتخاب‌های دشواری اشاره دارد که افراد باید در مواجهه با آنها قرار بگیرند. این می‌تواند شامل انتخاب شغل، محل زندگی یا حتی روابط شخصی باشد.

- معنی فرهنگی: در برخی فرهنگ‌ها، چنگال به عنوان یک نماد از فرهنگ و آداب و رسوم خاص شناخته می‌شود. به عنوان مثال، در برخی از کشورها، استفاده از چنگال به عنوان نشانه‌ای از ادب و نزاکت در هنگام صرف غذا محسوب می‌شود.

ارجاع به لغت fork

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fork» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fork

لغات نزدیک fork

پیشنهاد بهبود معانی