آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ آذر ۱۴۰۳

    Fork

    fɔːrk fɔːk

    گذشته‌ی ساده:

    forked

    شکل سوم:

    forked

    سوم‌شخص مفرد:

    forks

    وجه وصفی حال:

    forking

    شکل جمع:

    forks

    معنی fork | جمله با fork

    noun countable A2

    چنگال، پنجه، (هرچیز چنگال مانند) چنگاله، چنگالک

    fork, چنگال، پنجه، (هرچیز چنگال مانند) چنگاله، چنگالک
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    fork and spoon

    قاشق و چنگال

    They forked the hay onto the truck.

    آن‌ها کاه‌ها را با چنگک به داخل کامیون ریختند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    tuning fork

    دیاپازون، چنگالک آواسنج

    noun

    (تقسیم به دو یا چند شاخه ـ در مورد رودخانه و درخت و جاده و غیره) دو شاخه، چند شاخه، دوراهی، چندراهی، انشعاب، پراکنش، شعبه، محل انشعاب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    When you get to the fork turn right.

    وقتی به دوراهی رسیدی، بپیچ دست راست.

    They met where the road forks.

    آن‌ها سر دوراهی جاده با هم ملاقات کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The nest was on the fork of the tree's upper branch.

    لانه در محل انشعاب شاخه‌ی بالایی درخت بود.

    verb - intransitive

    منشعب شدن، دو (یا چند) شاخه شدن (رود و راه و غیره)، شاخه شاخه شدن

    After passing Cairo, the Nile forks out into many branches.

    پس از عبور از قاهره رود نیل به چندین شاخه بخش می‌شود.

    He had to fork over the money.

    مجبور شد که پول‌ها را (بابی‌میلی) بدهد.

    verb - transitive

    چنگال مانند شدن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fork

    1. verb go separate ways
      Synonyms:
      part split divide branch off diverge branch out bifurcate divaricate angle
      Antonyms:
      join

    Phrasal verbs

    fork over

    دادن، تحویل دادن، سلفیدن، تسویه کردن، پس دادن، پرداخت کردن

    Idioms

    fork it over

    رد کن بیاد، بده بیاد

    سوال‌های رایج fork

    معنی fork به فارسی چی میشه؟

    کلمه "fork" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای متعددی دارد که به زمینه‌های مختلف بستگی دارد. در زیر به بررسی معانی، توضیحات و نکات جالب مربوط به این کلمه پرداخته می‌شود.

    معانی "fork"

    1. چنگال (Fork): یکی از رایج‌ترین معانی "fork" به ابزار غذایی اشاره دارد. چنگال معمولاً دارای چندین دندانه است و برای خوردن غذا به کار می‌رود. این ابزار به ویژه در فرهنگ‌های غربی برای سرو غذاهای مختلف از جمله گوشت و سالاد استفاده می‌شود.

    2. انشعاب (Fork): در علوم کامپیوتر و برنامه‌نویسی، "fork" به معنای انشعاب یا تقسیم یک پروژه به دو یا چند نسخه مختلف است. این واژه به ویژه در زمینه‌ی نرم‌افزارهای متن باز (Open Source) کاربرد دارد، جایی که توسعه‌دهندگان ممکن است کد یک پروژه را برای ایجاد یک نسخه جدید و مستقل از آن تغییر دهند.

    3. شاهراه (Fork in the road): در جغرافیا و مسیریابی، "fork" به مکان‌هایی اشاره دارد که در آن یک جاده به دو یا چند مسیر تقسیم می‌شود. این مفهوم می‌تواند به تصمیم‌گیری‌ها و انتخاب‌های زندگی نیز تعمیم داده شود، جایی که افراد باید بین چند گزینه انتخاب کنند.

    نکات جالب درباره "fork"

    - تاریخچه چنگال: چنگال به عنوان یک ابزار غذاخوری، تاریخچه‌ای طولانی دارد. اولین چنگال‌ها در قرن 11 میلادی در ایتالیا به کار گرفته شدند و به تدریج در اروپا رواج یافتند. پیش از آن، مردم معمولاً از چاقو و قاشق برای خوردن غذا استفاده می‌کردند.

    - استفاده در فناوری: در دنیای فناوری، "forking" به یک عمل معمول تبدیل شده است. برای مثال، در سیستم‌عامل لینوکس، توسعه‌دهندگان می‌توانند از کد اصلی برای ایجاد توزیع‌های جدید استفاده کنند. این کار باعث تنوع و نوآوری در نرم‌افزارهای مختلف می‌شود.

    - تصمیم‌گیری: مفهوم "fork" در زندگی روزمره نیز به کار می‌رود و به انتخاب‌های دشواری اشاره دارد که افراد باید در مواجهه با آنها قرار بگیرند. این می‌تواند شامل انتخاب شغل، محل زندگی یا حتی روابط شخصی باشد.

    - معنی فرهنگی: در برخی فرهنگ‌ها، چنگال به عنوان یک نماد از فرهنگ و آداب و رسوم خاص شناخته می‌شود. به عنوان مثال، در برخی از کشورها، استفاده از چنگال به عنوان نشانه‌ای از ادب و نزاکت در هنگام صرف غذا محسوب می‌شود.

    گذشته‌ی ساده fork چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده fork در زبان انگلیسی forked است.

    شکل سوم fork چی میشه؟

    شکل سوم fork در زبان انگلیسی forked است.

    شکل جمع fork چی میشه؟

    شکل جمع fork در زبان انگلیسی forks است.

    وجه وصفی حال fork چی میشه؟

    وجه وصفی حال fork در زبان انگلیسی forking است.

    سوم‌شخص مفرد fork چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد fork در زبان انگلیسی forks است.

    ارجاع به لغت fork

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fork» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fork

    لغات نزدیک fork

    • - forint
    • - forjudge
    • - fork
    • - fork it over
    • - fork over
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.