گذشتهی ساده:
forkedشکل سوم:
forkedسومشخص مفرد:
forksوجه وصفی حال:
forkingشکل جمع:
forksتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دادن، تحویل دادن، سلفیدن، تسویه کردن، پس دادن، پرداخت کردن
رد کن بیاد، بده بیاد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fork» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fork