رد کن بیاد، بده بیاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My friend owed me money for weeks, so I finally had to tell him to fork it over.
دوستم چند هفته به من بدهکار بود و در آخر مجبور شدم بهش بگم پول رو رد کنه بیاد.
My sister always borrows my clothes without asking, so I had to confront her and tell her to fork it over.
خواهرم همیشه بدون اینکه بپرسه لباسهای منو برمیداره من هم مجبور شدم جلوش دربیام و بگم لباسها رو رد کنه بیاد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fork it over» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fork-it-over