آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۵ شهریور ۱۴۰۴

    Lubricant

    ˈluːbrɪkənt ˈluːbrɪkənt

    شکل جمع:

    lubricants

    توضیحات:

    همچنین در معنای اول می‌توان از lube به‌ جای lubricant استفاده کرد.

    معنی lubricant | جمله با lubricant

    noun countable uncountable

    روان‌ساز، روغن، گریس

    The mechanic applied lubricant to the gears to prevent them from grinding.

    مکانیک برای جلوگیری از آسیاب شدن چرخ‌دنده‌ها از گریس استفاده کرد.

    The doctor recommended a water-based lubricant for comfortable intercourse.

    دکتر روغن بر پایه‌ی آب را برای مقاربت راحت توصیه کرد.

    noun countable uncountable

    روان‌سازنده، لینت‌دهنده، روان‌کننده، چرب‌کننده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    Always check the expiration date on your lubricant before using it.

    همیشه تاریخ انقضای چرب‌کننده‌ی خود را قبل‌از استفاده بررسی کنید.

    Proper lubricant is essential for the proper functioning of machinery.

    روان‌کننده‌ی مناسب برای عملکرد صحیح ماشین‌آلات ضروری است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد lubricant

    1. noun lubricator
      Synonyms:
      oil grease coating wax silicone WD40TM

    سوال‌های رایج lubricant

    شکل جمع lubricant چی میشه؟

    شکل جمع lubricant در زبان انگلیسی lubricants است.

    معنی lubricant به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «lubricant» در زبان فارسی به «روان‌کننده» یا «لغزنده‌کننده» ترجمه می‌شود.

    این واژه به موادی اطلاق می‌شود که برای کاهش اصطکاک بین سطوح مختلف به کار می‌روند و باعث می‌شوند که حرکت اجسام یا قطعات به شکل نرم‌تر، روان‌تر و بدون گیر کردن انجام شود. Lubricantها در صنایع مختلف، از ماشین‌آلات و خودروها گرفته تا تجهیزات صنعتی، پزشکی و حتی کاربردهای خانگی، اهمیت فراوانی دارند.

    در صنعت و مهندسی، lubricantها برای محافظت از تجهیزات و افزایش طول عمر آن‌ها استفاده می‌شوند. اصطکاک میان قطعات متحرک می‌تواند باعث فرسایش، گرمای زیاد و آسیب به ماشین‌آلات شود؛ بنابراین، استفاده از روان‌کننده‌ها موجب کاهش این مشکلات می‌شود. انواع مختلفی از lubricantها وجود دارند، از جمله روغن‌ها، گریس‌ها، مایعات صنعتی و حتی مواد طبیعی، که هرکدام بسته به نوع تجهیزات و شرایط کاری انتخاب می‌شوند.

    در خودروها، lubricantها نقش حیاتی دارند. روغن موتور، که نوعی lubricant است، باعث کاهش اصطکاک میان قطعات متحرک موتور، جلوگیری از فرسایش و افزایش کارایی موتور می‌شود. علاوه بر موتور، روان‌کننده‌ها در جعبه‌دنده، سیستم هیدرولیک و سایر قطعات متحرک خودرو نیز به کار می‌روند تا عملکرد بهینه و دوام طولانی‌تر تجهیزات تضمین شود.

    Lubricantها همچنین در حوزه پزشکی و بهداشت کاربرد دارند. برای مثال، در برخی روش‌های درمانی و مراقبت‌های بهداشتی، استفاده از ژل‌ها یا روان‌کننده‌های مخصوص باعث کاهش اصطکاک و جلوگیری از آسیب به بافت‌های حساس می‌شود. این کاربردها نشان‌دهنده‌ی اهمیت lubricantها در حفظ ایمنی و راحتی انسان‌ها در کنار کاربردهای صنعتی است.

    «lubricant» مفهومی است که هم در صنایع سنگین و هم در کاربردهای روزمره اهمیت دارد. این واژه نشان‌دهنده‌ی موادی است که حرکت، کارایی و دوام تجهیزات را افزایش می‌دهند و در عین حال ایمنی و راحتی انسان‌ها را تضمین می‌کنند. مهارت در درک و استفاده از lubricantها، به‌ویژه در محیط‌های صنعتی، فنی و پزشکی، نقش مهمی در بهبود عملکرد و پیشگیری از آسیب‌ها دارد.

    ارجاع به لغت lubricant

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «lubricant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lubricant

    لغات نزدیک lubricant

    • - lube
    • - lubric
    • - lubricant
    • - lubricate
    • - lubrication
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.