با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Lubricant

ˈluːbrɪkənt ˈluːbrɪkənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    lubricants

معنی

  • noun adjective
    روان‌سازنده، لینت‌دهنده، روغن، چرب‌کننده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد lubricant

  1. noun lubricator
    Synonyms: coating, grease, oil, silicone, wax, WD40TM

ارجاع به لغت lubricant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lubricant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lubricant

لغات نزدیک lubricant

پیشنهاد بهبود معانی