با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Zombie

ˈzɑːmbi ˈzɒmbi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    zombies

توضیحات

این لغت به شکل zombi نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری zombie رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
زامبی، مرده‌ی جان‌گرفته (مرده‌ی از گور برخاسته و از لحاظ جسمانی متحرک و افسانه‌ای)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The protagonist fought bravely against the zombies onslaught
- قهرمان داستان شجاعانه در برابر حمله‌ی زامبی‌ها می‌جنگید.
- The zombi shuffled aimlessly through the graveyard.
- زامبی در گورستان بی‌هدف پرسه می‌زد.
noun countable informal
مرده‌ی متحرک، آدم نعش‌مانند، زامبی
- The zombie's mind was blank, operating on instinct alone.
- ذهن این مرده‌ی متحرک تهی بود و او تنها بر اساس غریزه عمل می‌کرد.
- My husband is just a zombie sitting in front of the TV all day.
- شوهرم یه آدم نعش‌ماننده که تمام روز روبه‌روی تلویزیون می‌نشینه.
noun
زامبی (نوعی کوکتل متشکل از چندین نوع رام (عرق نیشکر) و لیکور و آب‌میوه)
- I ordered a zombie at the tiki bar.
- در تیکی بار زامبی سفارش دادم.
- The bartender served me a delicious zombie.
- متصدی بار زامبی خوشمزه‌ای برای من سرو کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد zombie

  1. noun A dead body that has been brought back to life by a supernatural force
    Synonyms: zombi, zombi spirit, zombie spirit, living-dead
  2. noun Several kinds of rum with fruit juice and usually apricot liqueur
    Synonyms: zombi, snake god
  3. noun Someone who acts or responds in a mechanical or apathetic way
    Synonyms: automaton, zombi

ارجاع به لغت zombie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «zombie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/zombie

لغات نزدیک zombie

پیشنهاد بهبود معانی