شکل جمع:
harmoniesهارمونی، تطبیق، توازن، هماهنگی، همسازی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The details of the design have harmony.
اجزای طرح با هم جور در میآیند.
We must establish a harmony between our needs and those of others.
ما باید بین نیازهای خود و نیازهای دیگران هماهنگی ایجاد کنیم.
They worked together in harmony.
آنان با هماهنگی با هم کار میکردند.
the harmony of humans and the environment
سازگاری انسان با محیط
The two sang in harmony.
آن دو هماهنگ آواز خواندند.
Primitive humans lived in harmony with nature.
انسانهای آغازین در هماهنگی با طبیعت زندگی میکردند.
در هماهنگی(با)، در همدلی با
کلمهی «harmony» در زبان فارسی به «هماهنگی»، «هارمونی» یا در برخی زمینهها «سازگاری» ترجمه میشود.
«هماهنگی» مفهومی عمیق و چندبعدی است که در حوزههای موسیقی، هنر، طبیعت، روابط انسانی، فلسفه و حتی زندگی روزمره کاربرد دارد. هارمونی به معنای وجود نوعی تعادل، تناسب و همزیستی منظم میان اجزا یا عناصر یک کل است، بهگونهای که هر بخش بهدرستی در جای خود قرار گرفته و با سایر اجزا در تعامل سازنده قرار گیرد. این تعامل، نهتنها از برخورد یا تضاد جلوگیری میکند، بلکه باعث خلق زیبایی، نظم و آرامش میشود.
در موسیقی، «هارمونی» به شیوهای از ترکیب صداها گفته میشود که بهصورت همزمان نواخته یا خوانده میشوند و در کنار ملودی اصلی، یک ساختار غنی و چندلایه ایجاد میکنند. هارمونی خوب در موسیقی میتواند احساسات شنونده را بهشدت تحتتأثیر قرار دهد، فضای خاصی ایجاد کند، و عمق بیشتری به قطعه ببخشد. در این حوزه، هارمونی یکی از ارکان اصلی آهنگسازی و تنظیم موسیقی بهشمار میرود.
در طبیعت و جهان هستی، هماهنگی میان اجزای مختلف مانند چرخههای زیستی، حرکت سیارات، تعادل اکوسیستمها، و عملکرد اندامهای بدن، نمونههایی از هارمونی طبیعیاند. هرگاه یکی از این اجزا دچار اختلال شود، کل سیستم تحتتأثیر قرار میگیرد. بنابراین، حفظ هماهنگی در طبیعت نهتنها لازمهی پایداری زیستی است، بلکه بازتابی از نظم هوشمندانهی کیهان نیز هست.
در روابط انسانی، «harmony» به معنای تفاهم، احترام متقابل، و همزیستی مسالمتآمیز میان افراد یا گروههاست. این هماهنگی میتواند میان دو دوست، اعضای یک خانواده، همکاران یا حتی ملتها شکل بگیرد. وجود هارمونی در رابطه، به کاهش تعارض، افزایش اعتماد، و ایجاد فضای امن برای رشد و تعامل کمک میکند. برعکس، نبود هماهنگی میتواند زمینهساز سوءتفاهم، تنش و فروپاشی روابط شود.
از دیدگاه فلسفی و روانشناختی، «هارمونی درونی» به تعادل میان احساسات، افکار، خواستهها و رفتارهای فرد اشاره دارد. شخصی که در درون خود به هماهنگی رسیده باشد، احساس آرامش، هدفمندی و انسجام شخصیتی بیشتری دارد. این هارمونی با خودآگاهی، پذیرش خود و زندگی در راستای ارزشهای فردی تقویت میشود و نقش مهمی در سلامت روان دارد.
«harmony» مفهومی است جهانی که در همهجا میتوان ردپایش را دید؛ از آکوردهای دلنشین موسیقی گرفته تا روابط سالم انسانی، از رقص برگها در نسیم گرفته تا تعادل یک زندگی متعادل. هماهنگی یعنی در کنار هم بودن، بدون حذف، بدون سلطه، بلکه با درک و مکملبودن. شاید در دنیای پرآشوب امروز، بیش از هر زمان دیگری، نیازمند هارمونی باشیم.
شکل جمع harmony در زبان انگلیسی harmonies است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «harmony» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/harmony