زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Harmony

ˈhɑːrməni ˈhɑːməni

شکل جمع:

harmonies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C2

هارمونی، تطبیق، توازن، هماهنگی، هم‌سازی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The details of the design have harmony.

اجزای طرح با هم جور در می‌آیند.

We must establish a harmony between our needs and those of others.

ما باید بین نیازهای خود و نیازهای دیگران هماهنگی ایجاد کنیم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

They worked together in harmony.

آنان با هماهنگی با هم کار می‌کردند.

the harmony of humans and the environment

سازگاری انسان با محیط

The two sang in harmony.

آن دو هماهنگ آواز خواندند.

Primitive humans lived in harmony with nature.

انسان‌های آغازین در هماهنگی با طبیعت زندگی می‌کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد harmony

  1. noun social agreement
    Synonyms:
    understanding accord consensus unity friendship peace conformity compatibility cooperation sympathy rapport empathy consistency correspondence affinity amicability good will like-mindedness kinship concord meeting of minds tranquility unanimity
    Antonyms:
    disagreement discord clash fighting
  1. noun correspondence, balance
    Synonyms:
    agreement accord conformity concordance consonance congruity unity consistency fitness suitability form order balance proportion symmetry parallelism integration regularity tune articulation oneness togetherness integrity chime conformance
    Antonyms:
    imbalance disproportion
  1. noun musical accordance
    Synonyms:
    melody tune unison arrangement composition piece blend concert chord chorus unity consonance symphony blending concurrence euphony richness tunefulness attunement mellifluousness harmonics chime overtone diapason polyphony concinnity triad organum concentus
    Antonyms:
    discord cacophony jangling

Collocations

in harmony (with)

در هماهنگی(با)، در همدلی با

سوال‌های رایج harmony

معنی harmony به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «harmony» در زبان فارسی به «هماهنگی»، «هارمونی» یا در برخی زمینه‌ها «سازگاری» ترجمه می‌شود.

«هماهنگی» مفهومی عمیق و چندبعدی است که در حوزه‌های موسیقی، هنر، طبیعت، روابط انسانی، فلسفه و حتی زندگی روزمره کاربرد دارد. هارمونی به معنای وجود نوعی تعادل، تناسب و هم‌زیستی منظم میان اجزا یا عناصر یک کل است، به‌گونه‌ای که هر بخش به‌درستی در جای خود قرار گرفته و با سایر اجزا در تعامل سازنده قرار گیرد. این تعامل، نه‌تنها از برخورد یا تضاد جلوگیری می‌کند، بلکه باعث خلق زیبایی، نظم و آرامش می‌شود.

در موسیقی، «هارمونی» به شیوه‌ای از ترکیب صداها گفته می‌شود که به‌صورت همزمان نواخته یا خوانده می‌شوند و در کنار ملودی اصلی، یک ساختار غنی و چندلایه ایجاد می‌کنند. هارمونی خوب در موسیقی می‌تواند احساسات شنونده را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار دهد، فضای خاصی ایجاد کند، و عمق بیشتری به قطعه ببخشد. در این حوزه، هارمونی یکی از ارکان اصلی آهنگسازی و تنظیم موسیقی به‌شمار می‌رود.

در طبیعت و جهان هستی، هماهنگی میان اجزای مختلف مانند چرخه‌های زیستی، حرکت سیارات، تعادل اکوسیستم‌ها، و عملکرد اندام‌های بدن، نمونه‌هایی از هارمونی طبیعی‌اند. هرگاه یکی از این اجزا دچار اختلال شود، کل سیستم تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد. بنابراین، حفظ هماهنگی در طبیعت نه‌تنها لازمه‌ی پایداری زیستی است، بلکه بازتابی از نظم هوشمندانه‌ی کیهان نیز هست.

در روابط انسانی، «harmony» به معنای تفاهم، احترام متقابل، و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز میان افراد یا گروه‌هاست. این هماهنگی می‌تواند میان دو دوست، اعضای یک خانواده، همکاران یا حتی ملت‌ها شکل بگیرد. وجود هارمونی در رابطه، به کاهش تعارض، افزایش اعتماد، و ایجاد فضای امن برای رشد و تعامل کمک می‌کند. برعکس، نبود هماهنگی می‌تواند زمینه‌ساز سوءتفاهم، تنش و فروپاشی روابط شود.

از دیدگاه فلسفی و روان‌شناختی، «هارمونی درونی» به تعادل میان احساسات، افکار، خواسته‌ها و رفتارهای فرد اشاره دارد. شخصی که در درون خود به هماهنگی رسیده باشد، احساس آرامش، هدفمندی و انسجام شخصیتی بیشتری دارد. این هارمونی با خودآگاهی، پذیرش خود و زندگی در راستای ارزش‌های فردی تقویت می‌شود و نقش مهمی در سلامت روان دارد.

«harmony» مفهومی است جهانی که در همه‌جا می‌توان ردپایش را دید؛ از آکوردهای دل‌نشین موسیقی گرفته تا روابط سالم انسانی، از رقص برگ‌ها در نسیم گرفته تا تعادل یک زندگی متعادل. هماهنگی یعنی در کنار هم بودن، بدون حذف، بدون سلطه، بلکه با درک و مکمل‌بودن. شاید در دنیای پرآشوب امروز، بیش از هر زمان دیگری، نیازمند هارمونی باشیم.

شکل جمع harmony چی میشه؟

شکل جمع harmony در زبان انگلیسی harmonies است.

ارجاع به لغت harmony

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «harmony» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/harmony

لغات نزدیک harmony

پیشنهاد بهبود معانی