با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Chorus

ˈkɔːrəs ˈkɔːrəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    choruses

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adverb countable
    هم سرایان، هم سرایی کردن، دسته خوانندگان، نغمه سرایان هم اهنگ
    • - He was greeted with a chorus of protests from the audience.
    • - (هنگام ورود) با اعتراض حضار مواجه شد.
    • - The children chorused "happy birthday!"
    • - بچه‌ها یک‌صدا گفتند: «تولدت مبارک!»
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد chorus

  1. noun group of singers
    Synonyms: carolers, choir, chorale, choristers, ensemble, glee club, singing group, vocalists, voices
  2. noun refrain
    Synonyms: bob, burden, chorale, main section, melody, motif, music, recurrent verse, response, ritornelle, song, strain, theme, tune, undersong
  3. noun agreement
    Synonyms: accord, concert, concord, consonance, harmony, tune, unison

Idioms

  • in chorus

    همه با هم، هم‌صدا، یک‌دل و یک‌زبان

ارجاع به لغت chorus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chorus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chorus

لغات نزدیک chorus

پیشنهاد بهبود معانی