با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Theme

θiːm θiːm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    themes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B2
    (صحبت، فکر، نوشته) موضوع، مضمون، درون‌مایه
    • - The theme of their discussion was "women's rights."
    • - موضوع بحث آن‌ها «حقوق زنان» بود.
    • - economic themes
    • - موضوعات اقتصادی
    • - Trees and waterfalls are a favorite theme for many painters.
    • - بن‌مایه‌ی محبوب بسیاری از نقاشان، درخت و آبشار است.
  • noun countable
    (موسیقی) تِم، ملودی اصلی
    • - the theme of Beethoven's Ninth Symphony
    • - بن‌مایه‌ی سمفونی نهم بتهوون
  • noun countable
    (در آمریکا، آموزشی) مقاله
    • - a research theme
    • - رساله‌ی کوتاه پژوهشی
    • - Each student must write a weekly theme.
    • - هر شاگرد باید هفته‌ای یک انشا بنویسد.
  • noun countable
    (در بریتانیا، رادیو، تلویزیون، موسیقی) روال برنامه، آرم برنامه
  • noun countable
    کامپیوتر پوسته (بسته‌ای شامل نگاره‌های گرافیکی است که برای دگرگونی ظاهر یک نرم‌افزار (سیستم‌عامل، میزکار و غیره) به‌کار می‌رود)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد theme

  1. noun idea, subject matter
    Synonyms: affair, argument, burden, business, case, head, keynote, leitmotif, line, matter, matter in hand, motif, motive, point, point at issue, problem, proposition, question, stuff, subject, text, thesis, thought, topic
  2. noun written composition
    Synonyms: article, description, dissertation, essay, exercise, exposition, manuscript, paper, report, statement, thesis

لغات هم‌خانواده theme

ارجاع به لغت theme

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «theme» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/theme

لغات نزدیک theme

پیشنهاد بهبود معانی