امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Melody

ˈmelədi ˈmelədi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    melodies

معنی

noun C2
آهنگ شیرین، صدای موسیقی نوا، خنیا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد melody

  1. noun harmony, tune
    Synonyms:
    air aria assonance carillon chant chime concord consonance descant diapason euphony inflection lay lyric measure melodiousness music musicality refrain resonance run song strain theme tunefulness unison
    Antonyms:
    cacophony disharmony

ارجاع به لغت melody

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «melody» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/melody

لغات نزدیک melody

پیشنهاد بهبود معانی