موزیک، موسیقی، آهنگ، نوا
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
His voice was music to my ears.
صدای او در گوشم همچون موسیقی بود.
He played a beautiful piece of music on the piano.
او قطعهای زیبا از آهنگ را روی پیانو نواخت.
There is no music in his soul.
کشش موسیقی را از نظر روحی درک نمیکند.
classical music
موسیقی کلاسیک
to set a poem to music
شعری را به موسیقی در آوردن
the music of running brooks
موسیقی نهرهای روان
موسیقی (بهعنوان هنر و علم)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The music business is very competitive.
صنعت موسیقی بسیار رقابتی است.
He is a professor of music at a prestigious university.
او استاد علم موسیقی در دانشگاهی معتبر است.
نت، موسیقی (بهشکل نوشته)
Understanding music is essential for every musician.
درک نت موسیقی برای هر نوازندهای ضروری است.
He can play any song by just looking at the sheet music.
او میتواند هر آهنگی را فقط با نگاه کردن به نت موسیقی بنوازد.
موسیقی زنده
عاشق موسیقی، دوستدار موسیقی
صحنه موسیقی
قطعه موسیقی
نوشتن موسیقی (آهنگسازی)
موسیقی پسزمینه
صدای بلند موسیقی پخش شدن
موسیقی با صدای بلند پخش میشود از
ذخیره موسیقی
عواقب اعمال خود را چشیدن، با پیامد ناخوشایند عملی مواجه شدن، عقوبت کار خود را پذیرفتن، پای لرز خربزه نشستن
(شعر و غیره را) دارای موسیقی کردن، به موسیقی درآوردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «music» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/music