Rock And Roll

    ˈrɑːkəndroʊl rɒkəndrəʊl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      rocked and rolled

    • شکل سوم:

      rocked and rolled

    • سوم‌شخص مفرد:

      rock and rolls

    • وجه وصفی حال:

      rocking and rolling

    توضیحات

    شکل‌های نوشتاری دیگر این لغت: rock 'n' roll و rock and roller

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable uncountable
    موسیقی راک اَند رول، راک اِن رول (سبکی از موسیقی عامه‌پسند است که در ایالات متحده و در اواخر دهه‌ی ۱۹۴۰ و اوایل دهه‌ی ۱۹۵۰ آغاز شد و تکامل یافت.)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The energetic crowd danced all night to classic rock and roll hits.
    - جمعیت پرانرژی تمام شب را با آهنگ‌های کلاسیک راک اند رول رقصیدند.
    - She loves to listen to classic rock and roll hits.
    - او عاشق شنیدن آهنگ‌های کلاسیک راک اند رول است.
    verb - intransitive
    رقصیدن (با موسیقی راک اند رول)
    - Let's rock and roll all night at the concert!
    - بیایید تمام شب در کنسرت برقصیم!
    - I can't wait to rock and roll with my friends at the party.
    - نمی‌توانم صبر کنم تا با دوستانم در مهمانی برقصم.
    verb - intransitive informal
    (با انرژی) شروع کردن، آغاز به کار کردن
    - Let's rock and roll with this project and get it done!
    - بیایید با این پروژه شروع کنیم و آن را انجام دهیم!
    - The students decided to rock and roll through their final exams.
    - دانش‌آموزان تصمیم گرفتند تا امتحانات پایانی خود را با انرژی شروع کنند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت rock and roll

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rock and roll» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rock-and-roll-2

    لغات نزدیک rock and roll

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند