آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Savage

ˈsævɪdʒ ˈsævɪdʒ

معنی savage | جمله با savage

noun verb - transitive adjective

سبع، وحشی، رام‌نشده، غیر‌اهلی، وحشی شدن، وحشی کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a savage forest

جنگل خودروی

a savage tiger

پلنگ درنده

نمونه‌جمله‌های بیشتر

A wolf is a savage animal.

گرگ حیوان سبعی است.

a savage tribe

یک قبیله بدوی

his savage remarks

اظهارات رنجش‌آور او

The savage commander ordered the civilians to be executed.

فرمانده‌ی ظالم دستور داد که غیرنظامیان اعدام بشوند.

In the middle of the jungle we were attacked by savages.

در وسط جنگل مورد حمله‌ی وحشیان قرار گرفتیم.

the newspapers' savage criticism of him

انتقادات بسیار شدید روزنامه‌ها از او

savage cuts in the educational budget

کاهش‌های دردآور بودجه‌ی آموزشی

Newspapers savaged the new prime minister.

روزنامه‌ها نخست‌وزیر جدید را مورد حمله‌ی وحشیانه قرار دادند.

The child was badly savaged by the neighbor's dog.

کودک سخت مورد حمله‌ی سگ همسایه قرار گرفت.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد savage

ارجاع به لغت savage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «savage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/savage

لغات نزدیک savage

پیشنهاد بهبود معانی