فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Wolfish

    ˈwʊlfɪʃ ˈwʊlfɪʃ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    گرگ‌صفت، گرگ‌مانند

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - wolfish eyes
    - چشم‌های گرگ‌مانند
    - Wolfish dogs drew our sleds over the ice.
    - سگ‌های گرگ‌مانند سورتمه‌های ما را روی یخ کشیدند.
    adjective
    درنده‌خو، ددمنش، حریص
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد wolfish

    1. adjective resembling or characteristic (or considered characteristic) of a wolf
      Synonyms:
      wolflike
    1. adjective devouring or craving food in great quantities
      Synonyms:
      ravenous voracious edacious esurient rapacious ravening
    1. adjective showing or suggesting a disposition to be violently destructive without scruple or restraint
      Synonyms:
      cruel fierce vicious savage ferocious barbarous inhuman bestial truculent fell feral

    ارجاع به لغت wolfish

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «wolfish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wolfish

    لغات نزدیک wolfish

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه