فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Voracious

vɔː- / / və- vəˈreɪʃəs / / vɒ-

صفت تفضیلی:

more voracious

صفت عالی:

most voracious

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

سیری‌ناپذیر، پرخور، پرولع، ارضانشدنی، حریص

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

voracious appetite

اشتهای سیری‌ناپذیر

don't be so voracious!

اینقدر حرص نزن!

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He read the book voraciously.

با ولع همه‌ی کتاب را خواند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد voracious

  1. adjective very hungry, greedy
    Synonyms:
    hungry starving greedy gluttonous insatiable ravenous avid rapacious grasping covetous empty omnivorous uncontrolled unquenchable gorging devouring prodigious piggy gross sating dog-hungry starved starved to death ravening edacious
    Antonyms:
    satisfied quenched

ارجاع به لغت voracious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «voracious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/voracious

لغات نزدیک voracious

پیشنهاد بهبود معانی