آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Grasping

ˈɡræspɪŋ ˈɡrɑːspɪŋ

معنی grasping | جمله با grasping

adjective

حریص، طماع، پول‌دوست

The grasping investors focused solely on maximizing their profits.

سرمایه‌گذاران پول‌دوست صرفاً بر روی حداکثر کردن سود خود تمرکز کردند.

Her grasping nature made it difficult for her to maintain friendships.

ذات حریص او، حفظ روابط دوستانه را برایش دشوار می‌کرد.

adjective

چنگ‌زن، پیگیر، سمج، کنه، مُصر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

His grasping fingers clung to the edge of the cliff for safety.

انگشتان چنگ‌زنش برای ایمنی به لبه‌ی صخره چسبیده بودند.

The grasping hand of the child reached for the colorful toy.

دست سمج کودک به‌سمت اسباب‌بازی رنگی دراز شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد grasping

ارجاع به لغت grasping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grasping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grasping

لغات نزدیک grasping

پیشنهاد بهبود معانی