آخرین به‌روزرسانی:

Graspingness

ˈɡræspɪŋnəs ˈɡrɑːspɪŋnəs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

حرص، طمع، آز، آزمندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Her graspingness for wealth often overshadowed her relationships.

طمع او به ثروت اغلب روابط او را تحت‌الشعاع قرار می‌داد.

The politician's graspingness was evident in his relentless pursuit of power.

آزمندی این سیاست‌مدار در تلاش بی‌وقفه‌ی او برای کسب قدرت مشهود بود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت graspingness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «graspingness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/graspingness

لغات نزدیک graspingness

پیشنهاد بهبود معانی