حرص، طمع، آز، آزمندی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her graspingness for wealth often overshadowed her relationships.
طمع او به ثروت اغلب روابط او را تحتالشعاع قرار میداد.
The politician's graspingness was evident in his relentless pursuit of power.
آزمندی این سیاستمدار در تلاش بیوقفهی او برای کسب قدرت مشهود بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «graspingness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/graspingness