شکل جمع:
grasses1- چریدن، به چرا رفتن 2- باز نشسته شدن 3- تباه شدن
1- چریدن، به چرا رفتن 2- باز نشسته شدن 3- تباه شدن
to let the grass grow under one's feet
وقت را به بطالت گذراندن، فرصت را از دست دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «grass» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grass