deeply, profoundly, cordially, acutely, implacably, poignantly, intimately
deeply
profoundly
cordially
acutely
implacably
poignantly
intimately
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
من عمیقاً به تو اهمیت میدهم.
I care deeply about you.
من عمیقاً از تصمیمم پشیمان هستم.
I profoundly regret my decision.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «عمیقا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عمیقا