فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Frenemy

ˈfrenəmi ˈfrenəmi
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: frienemy

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable informal
    آمیزواج دشمن‌ دوست‌نما، دوست‌دشمن (شخصی که دوست است یا وانمود می‌کند که دوست است اما در واقع دشمن است)
    • - I thought we were friends, but it turns out she was just a frenemy, always talking behind my back and trying to bring me down.
    • - فکر می‌کردم با هم دوست هستیم اما معلوم شد که او دشمن‌ دوست‌نما بود. او همیشه پشت سرم حرف می‌زد و سعی می‌کرد مرا پایین بکشد.
    • - Jane and I used to be best friends, but now we're just frienemies.
    • - من و جین پیش‌تر بهترین دوست بودیم اما اکنون تنها دوست‌دشمن یکدیگر هستیم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت frenemy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «frenemy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/frenemy

لغات نزدیک frenemy

پیشنهاد بهبود معانی