شکل نوشتاری دیگر این لغت: frienemy
آمیزواج دشمن دوستنما، دوستدشمن (شخصی که دوست است یا وانمود میکند که دوست است اما در واقع دشمن است)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I thought we were friends, but it turns out she was just a frenemy, always talking behind my back and trying to bring me down.
فکر میکردم با هم دوست هستیم اما معلوم شد که او دشمن دوستنما بود. او همیشه پشت سرم حرف میزد و سعی میکرد مرا پایین بکشد.
Jane and I used to be best friends, but now we're just frienemies.
من و جین پیشتر بهترین دوست بودیم اما اکنون تنها دوستدشمن یکدیگر هستیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «frenemy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frenemy