آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

نخست به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / nakhost /

first, initial, prime, premier, primal, in the front

first

initial

prime

premier

primal

in the front

اول

اگرچه میزان فروش در دو روز نخست به‌طرز هیجان‌انگیزی بالا بود، چند ماه بعد فاجعه بود.

Although sales for the first two days were excitingly high, the next few months were a disaster.

مرحله‌ی نخست پروژه دشوار بود.

The initial phase of the project was challenging.

قید
فونتیک فارسی / nakhost /

at first, firstly, first, in the beginning, initially

at first

firstly

first

in the beginning

initially

در ابتدا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

نخست، اطمینان حاصل کنید که تمام پروتکل‌های ایمنی رعایت شده‌اند.

Firstly, ensure that all safety protocols are followed.

نخست هوا سرد و بارانی بود.

In the beginning, the weather was cold and rainy.

قید
فونتیک فارسی / nakhost /

first, before, earliest

first

before

earliest

اول از همه

نخست از همه، باید به‌درستی برنامه‌ریزی کنیم.

Before anything else, we need to plan properly.

نخست باید همه‌ی مواد لازم را جمع کنیم.

First, we need to gather all the materials.

قید
فونتیک فارسی / nakhost /

first of all, firstly

first of all

firstly

اولاً

نخست، باید همه‌ی اطلاعات لازم را جمع‌آوری کنیم.

Firstly, we need to gather all the necessary information.

نخست، باید مسئله را به‌وضوح درک کنیم.

First of all, we need to understand the problem clearly.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نخست

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
درآغاز درابتدا دربدوامر
متضاد:
بعد پس‌ازآن سپس

ارجاع به لغت نخست

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نخست» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نخست

لغات نزدیک نخست

پیشنهاد بهبود معانی