then, afterwards, following, next, later
بخشی از دارویی که به من ترزیق شده بود، سخت و آهکی شد و سالها بعد با عمل جراحی آن را در آوردند.
Part of the medicine injected in me calcified and years later had to be removed surgically.
اول کفشها را واکس بزن، بعد برق بینداز.
First polish the shoes, then buff them.
remoteness, distance
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بعد روستا آن را برای مسافران به جواهری پنهان تبدیل کرد.
The remoteness of the village made it a hidden gem for travelers.
بعد قابل توجهی بین دو شهر وجود داشت.
There was a noticeable distance between the two cities.
aspect, direction, perspective
یک بعد مهم از پروژه، پایداری آن است.
One important aspect of the project is its sustainability.
از بعد کسبوکار، این تصمیم منطقی است.
From a business perspective, this decision makes sense.
ریاضی هندسه dimensions, sides
در هندسه، ما اغلب ابعاد یک شکل را برای تعیین ویژگیهای آن بررسی میکنیم.
In geometry, we often discuss the dimensions of a shape to determine its properties.
درک ابعاد یک شیء برای اندازهگیریهای دقیق بسیار مهم است.
Understanding the dimensions of an object is crucial for accurate measurements.
celestial longitude
ستارهشناس بعد ستاره را با دقت محاسبه کرد.
The astronomer calculated the celestial longitude of the star with precision.
بعد سیاره بر روی نقشهی ستارهها علامتگذاری شده بود.
The celestial longitude of the planet was marked on the star chart.
کلمهی «بعد» در زبان انگلیسی به صورتهای مختلفی ترجمه میشود که بسته به کاربردش میتواند after, next, later, یا حتی dimension باشد.
این واژه از جمله کلماتی است که بسته به جایگاه دستوری و معنایی در جمله، معادلهای متعددی در زبان انگلیسی دارد.
در کاربرد زمانی، «بعد» به معنای «پس از چیزی» به کار میرود. مثلاً در جملهی «بعد از ناهار میخوابم»، معادل انگلیسی آن after است: I sleep after lunch. در اینجا «بعد» نشاندهندهی ترتیب وقوع رویدادها در زمان است. همچنین زمانی که دربارهی ترتیب وقایع صحبت میشود، از next استفاده میشود، مثل: Next, we will talk about the results. یعنی «بعد، دربارهی نتایج صحبت خواهیم کرد». این نوع کاربرد اغلب در گفتار رسمی یا هنگام توضیح مراحل یک روند یا داستان دیده میشود.
در برخی موارد، «بعد» میتواند به معنای «بعداً» یا «در آینده» باشد. در این حالت، معادل آن later خواهد بود. مثلاً در جملهی «الان وقت ندارم، بعد صحبت میکنیم» از later استفاده میشود: I don’t have time now, we’ll talk later. این کاربرد بر آیندهای مبهم یا نسبتاً نزدیک دلالت دارد.
علاوه بر اینها، «بعد» در مفهومی انتزاعیتر میتواند به معنای «بُعد» باشد، که در زبان انگلیسی به صورت dimension بیان میشود. مثلاً در فیزیک یا ریاضیات، وقتی دربارهی ابعاد یک فضا صحبت میشود، منظور از «بعد» ویژگیهای قابل اندازهگیری آن فضا مانند طول، عرض، ارتفاع و زمان است. در این معنا، «بعد» جنبهای عمیقتر و علمیتر میگیرد و به عنوان مفهومی بنیادی در نظریههای فیزیکی بهکار میرود.
در زبان روزمره، «بعد» نقش مهمی در ساختار مکالمه دارد. از آن برای اشاره به زمان، ترتیب، یا حتی تأخیر در تصمیمگیری استفاده میشود. عباراتی مانند «بعداً میگم»، «بعد چی شد؟»، یا «بذار بعد تصمیم بگیریم» بسیار رایجاند. این واژه بهدلیل انعطاف بالایش، در بیان تجربیات، زمانبندیها، و حتی تحلیلهای انتزاعی جایگاه مهمی دارد.
«بعد» یکی از کلماتی است که کاربرد آن فراتر از ترجمهی صرف است. فهم دقیق آن نیاز به درک زمینه، هدف گوینده و ساختار جمله دارد. این واژه مرز باریکی میان ترتیب زمانی، آیندهنگری، فاصلهگذاری و تحلیل فضایی ایجاد میکند و به همین دلیل، جزء مهمی از زبان گفتاری و نوشتاری در فارسی و زبانهای دیگر محسوب میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بعد» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بعد