آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Therianthropic

ˌθɪəriænˈθrɒpɪk ˌθɪəriænˈθrɒpɪk

معنی therianthropic | جمله با therianthropic

adjective

نیمه‌انسان‌نیمه‌حیوان، انسان‌جانور

The legend tells of a therianthropic creature that guards the forest at night.

افسانه از موجودی نیمه‌انسان‌نیمه‌حیوان سخن می‌گوید که شب‌ها از جنگل نگهبانی می‌کند.

The sculpture represented a therianthropic fusion of man and eagle, symbolizing power and vision.

تندیس، ترکیب انسان‌جانوری از مرد و عقاب را نشان می‌داد که نماد قدرت و بینش بود.

adjective

دین مربوط به ادیان دارای خدایان انسان‌جانور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Researchers compare therianthropic religions with animism to trace the evolution of divine imagery.

پژوهشگران برای پی‌گیری تحول تصویر خدایان، ادیان انسان‌جانور را با جان‌انگاری مقایسه می‌کنند.

Many temples in ancient Egypt were devoted to therianthropic deities such as Anubis and Horus.

بسیاری از معابد مصر باستان به خدایان انسان‌جانوری مانند آنوبیس و هوروس اختصاص داشتند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت therianthropic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «therianthropic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/therianthropic

لغات نزدیک therianthropic

پیشنهاد بهبود معانی